English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2036 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to plan a building U نقشه ساختمانی را کشیدن یاطرح کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
strategies U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
compass U نقشه کشیدن اختراع کردن
machinate U نقشه کشیدن تدبیر کردن
structural drawing U نقشه ساختمانی
structural draftsman U نقشه کش ساختمانی
sheer plan U نقشه ساختمانی ناو
interlacing arches U طاقهایی که نقشه ساختمانی انهابه پرگارهای متقاطع میماند
engine U نقشه کشیدن
plots U نقشه کشیدن
plotted U نقشه کشیدن
project U نقشه کشیدن
maps U نقشه کشیدن
design U نقشه کشیدن
projects U نقشه کشیدن
projected U نقشه کشیدن
plot U نقشه کشیدن
have had it (with someone or something) <idiom> U نقشه کشیدن
rescale U نقشه کشیدن
map U نقشه کشیدن
designs U نقشه کشیدن
maps U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
map U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
lay out <idiom> U نقشه چیزی را کشیدن
plat U نقشه کشیدن بافتن گیسو
stack the cards <idiom> U برای کسی نقشه کشیدن
plan U نقشه کشیدن طرح ریختن
plans U نقشه کشیدن طرح ریختن
finagle U بازرنگی بدست اوردن نقشه کشیدن
scribing U روش روکش کشیدن حروف یانوشتههای نقشه برای حفافت
conformal projection U نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
plots U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plot U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plotted U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
scenario U زمینه یاطرح راهنمای فیلم صامت
scenarios U زمینه یاطرح راهنمای فیلم صامت
mapping U نقشه کشی کردن تهیه نقشه
bouse U بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
to demolish a building U خراب کردن ساختمانی
to tear down a building U خراب کردن ساختمانی
to tear down a building U متلاشی کردن ساختمانی
to pull down a building U متلاشی کردن ساختمانی
to pull down a building U خراب کردن ساختمانی
to demolish a building U متلاشی کردن ساختمانی
line route map U نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
docking plan U نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
cartographers U ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
cartographer U ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
control map U نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
hyetography U نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
survey U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
topographic map U نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
stripping U نواربندی کردن نقشه برای عکس برداری علامت گذاری کردن
storage map U نقشه انباره نقشه انبارش
weight U بالا کشیدن لنگر نیروی لازم برای کشیدن زه
setting out U پیاده کردن نقشه
to foil a plan U خنثی کردن نقشه ای
to foil a plan U نقش بر آب کردن نقشه ای
map orientation U توجیه کردن نقشه
mapping U نقشه برداری کردن
map reading U نقشه خوانی کردن
to spoil ones game U نقشه یاکارکسیراخراب کردن
reductions U کوچک کردن نقشه
To roll up the map. , U نقشه را پیچیدن ( تا کردن )
altitude tints U گویا کردن نقشه
schemes U نقشه طرح کردن
reduction U کوچک کردن نقشه
schemed U نقشه طرح کردن
scheme U نقشه طرح کردن
to torpedo U خراب کردن [برنامه یا نقشه]
photo interpretation U نقشه کردن عکس هوایی
to scrape down U تراشیدن وکوچک کردن بوسیله کشیدن پابرزمین سخن کسیراپایمال کردن
ejection U خارج کردن وسیله یا نیروها بخارج پرتاب کردن یا کشیدن
pegs U میخ زدن میخکوب کردن محکم کردن زحمت کشیدن
peg U میخ زدن میخکوب کردن محکم کردن زحمت کشیدن
To pamper ( solicit ) someone . To play up to someone . U ناز کسی را کشیدن ( منت کشیدن )
orthographic U تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
reconstituted U تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
reconstituting U تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
reconstitutes U تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
reconstitute U تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
plans U طرح ریزی کردن در نظر داشتن نقشه
change horses in midstream <idiom> U وسط کارمهمی نقشه یا رئیس را عوض کردن
plan U طرح ریزی کردن در نظر داشتن نقشه
back up U اطلاعات مکمل حاشیهای نقشه پشتیبانی کردن
back-up U اطلاعات مکمل حاشیهای نقشه پشتیبانی کردن
To smell. To sniff. U بو کشیدن ،بو کردن
reseau U شبکه بندی کردن عکس برای انطباق ان با نقشه
map sheet U شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
geodesy U نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
lengthens U طولانی کردن کشیدن
lengthened U طولانی کردن کشیدن
lengthen U طولانی کردن کشیدن
lengthening U طولانی کردن کشیدن
triggered U کشیدن رها کردن
straps U کشیدن تیز کردن
entrain U سوار کردن کشیدن
traced U ضبط کردن کشیدن
traces U ضبط کردن کشیدن
experiencing U تجربه کردن کشیدن
experiences U تجربه کردن کشیدن
trigger U کشیدن رها کردن
trace U ضبط کردن کشیدن
experience U تجربه کردن کشیدن
triggers U کشیدن رها کردن
strap U کشیدن تیز کردن
vignetting U سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
snuffles U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffling U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffled U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffle U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
lattices U خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
lattice U خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
twinges U درد کشیدن تیر کشیدن
twinge U درد کشیدن تیر کشیدن
agonise U زحمت کشیدن درد کشیدن
yip U زوزه کشیدن عوعو کردن
epp U جزر کردن فرو کشیدن
soliciting U بیرون کشیدن وسوسه کردن
solicits U بیرون کشیدن وسوسه کردن
go out U اعتصاب کردن دست کشیدن از
withdrawals U خارج کردن عقب کشیدن
impales U محدود کردن میله کشیدن
impaled U محدود کردن میله کشیدن
leave off U قطع کردن دست کشیدن از
withdrawal U خارج کردن عقب کشیدن
impale U محدود کردن میله کشیدن
to work off U مصرف کردن دست کشیدن از
extract U بیرون کشیدن استخراج کردن
rail U نرده کشیدن توبیخ کردن
solicited U بیرون کشیدن وسوسه کردن
fences U حفظ کردن نرده کشیدن
picket U نرده کشیدن مراقبت کردن
breathed U نفس کشیدن استنشاق کردن
picketed U نرده کشیدن مراقبت کردن
pickets U نرده کشیدن مراقبت کردن
lie دراز کشیدن استراحت کردن
inhales U بداخل کشیدن استشمام کردن
lied U : دراز کشیدن استراحت کردن
lies U : دراز کشیدن استراحت کردن
aspirating U خالی کردن بیرون کشیدن
solicit U بیرون کشیدن وسوسه کردن
aspirates U خالی کردن بیرون کشیدن
receding U عقب کشیدن خودداری کردن از
drags U سخت کشیدن لاروبی کردن
extracts U بیرون کشیدن استخراج کردن
inhaling U بداخل کشیدن استشمام کردن
garrison U محصور کردن حصار کشیدن
garrisons U محصور کردن حصار کشیدن
inhaled U بداخل کشیدن استشمام کردن
aspirate U خالی کردن بیرون کشیدن
breathes U نفس کشیدن استنشاق کردن
muck U خراب کردن زحمت کشیدن
chid U گله کردن از زوزه کشیدن
to lead away U پیرو خود کردن کشیدن
breathe U نفس کشیدن استنشاق کردن
to keep watch U کشیک کشیدن موافبت کردن
fence U حفظ کردن نرده کشیدن
recedes U عقب کشیدن خودداری کردن از
impaling U محدود کردن میله کشیدن
recede U عقب کشیدن خودداری کردن از
extracted U بیرون کشیدن استخراج کردن
drag U سخت کشیدن لاروبی کردن
extracting U بیرون کشیدن استخراج کردن
receded U عقب کشیدن خودداری کردن از
dragged U سخت کشیدن لاروبی کردن
inhale U بداخل کشیدن استشمام کردن
outline assembly drawing U نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
spandrel U لچک [در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
common control U کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
stroke U لمس کردن دست کشیدن روی
To spilt hair . To make a fine distinction . U مورااز ماست کشیدن ( مو شکافی کردن )
stroked U لمس کردن دست کشیدن روی
bedraggle U روی زمین کشیدن و چرک کردن
strokes U لمس کردن دست کشیدن روی
clamor U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
stroking U لمس کردن دست کشیدن روی
clamours U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
clamour U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
clamoured U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
touse U اذیت کردن اندامهای کسی را کشیدن
clamouring U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
lucubrate U شب زنده داری کردن وزحمت کشیدن
take in U باز کردن و به داخل کشیدن طنابها
structurally U ساختمانی
structural U ساختمانی
building line U بر ساختمانی
constructional U ساختمانی
organic U ساختمانی
geodetic datum U سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
shielding U زره کشیدن یازره پوش کردن روکش
foot bow U کشیدن و رها کردن تیر به کمک دست و پا
gaped U خمیازه کشیدن دهان را خیلی باز کردن
gapes U خمیازه کشیدن دهان را خیلی باز کردن
To crane ones neck . U گردن کشیدن (دراز کردن بیرون آوردن )
gape U خمیازه کشیدن دهان را خیلی باز کردن
cross (something) out <idiom> U حذف کردن یاخط کشیدن روی چیزی
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1گج
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com